آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

    Infected

    ɪnˈfektɪd ɪnˈfektɪd

    سوم‌شخص مفرد:

    infects

    وجه وصفی حال:

    infecting

    صفت تفضیلی:

    more infected

    صفت عالی:

    most infected

    معنی infected | جمله با infected

    adjective

    پزشکی عفونی، آلوده

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

    مشاهده

    Scientists believe people died after eating meat from infected cattle.

    دانشمندان بر این باور هستند که افراد پس از خوردن گوشت گاوهای آلوده جان خود را از دست داده‌اند.

    The virus can be spread through sexual contact and infected needles.

    این ویروس می‌تواند از طریق تماس جنسی و سوزن‌های آلوده منتقل شود.

    adjective

    کامپیوتر حاوی ویروس، آلوده

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    The antivirus notifies the user that a file is infected.

    آنتی‌ویروس به کاربر اطلاع می‌دهد که فایل آلوده است.

    The virus installs a program that records the keystrokes of a person using an infected computer.

    این ویروس برنامه‌ای را نصب می‌کند که ضربه‌های صفحه‌کلید فردی که از رایانه‌ی آلوده استفاده می‌کند را ثبت کند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد infected

    1. verb contaminate with a disease or microorganism
      Synonyms:
      contaminated polluted affected poisoned tainted damaged invaded corrupted afflicted defiled spoilt soiled
      Antonyms:
      disinfected purified
    1. verb to have a destructive effect on
      Synonyms:
      poisoned cankered envenomed
    1. adjective containing or resulting from disease-causing organisms
      Synonyms:
      septic
      Antonyms:
      antiseptic

    لغات هم‌خانواده infected

    • noun
      infection, disinfectant
    • adjective
      infectious, infected
    • verb - transitive
      infect
    • adverb
      infectiously

    سوال‌های رایج infected

    وجه وصفی حال infected چی میشه؟

    وجه وصفی حال infected در زبان انگلیسی infecting است.

    سوم‌شخص مفرد infected چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد infected در زبان انگلیسی infects است.

    صفت تفضیلی infected چی میشه؟

    صفت تفضیلی infected در زبان انگلیسی more infected است.

    صفت عالی infected چی میشه؟

    صفت عالی infected در زبان انگلیسی most infected است.

    ارجاع به لغت infected

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «infected» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/infected

    لغات نزدیک infected

    • - infeasible
    • - infect
    • - infected
    • - infection
    • - infectious
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo فانوس‌ماهی زمردماهی شش‌ماهی لای‌ماهی صحنه‌آرایی صحه صداع صدمه مصدوم ضخیم ضخامت طرز تلفظ مرغوبیت راغب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.