فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Polluted

pəˈluːtɪd pəˈluːtɪd

صفت تفضیلی:

more polluted

صفت عالی:

most polluted

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

آلوده، ناپاک، ناپالوده، ناخالص، فاسد، کثیف، پلشت، نجس، مسموم، آغشته

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Activists are working hard to clean the polluted beaches.

فعالان به‌شدت درحال تلاش برای پاک‌سازی سواحل آلوده هستند.

Polluted soil can have devastating effects on agriculture and food safety.

خاک آلوده می‌تواند تأثیرات ویرانگری بر کشاورزی و ایمنی غذا داشته باشد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد polluted

  1. adjective rendered unwholesome by contaminants and pollution
    Synonyms:
    contaminated noxious foul fouled soiled corrupted defiled poisoned filthy smelly

لغات هم‌خانواده polluted

  • adjective
    polluted

ارجاع به لغت polluted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «polluted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/polluted

لغات نزدیک polluted

پیشنهاد بهبود معانی