آخرین به‌روزرسانی:

Smelly

ˈsmeli ˈsmeli

صفت تفضیلی:

smellier

صفت عالی:

smelliest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

بودار، بدبو، متعفن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

smelly cheese

پنیر بدبو

smelly feet

پاهای بوگندو

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد smelly

  1. adjective having a bad odor
    Synonyms:
    stinking foul foul-smelling rank strong-smelling malodorous fetid putrid reeking high rancid evil-smelling mephitic noisome funky whiffy strong olid
    Antonyms:
    good-smelling perfumed

سوال‌های رایج smelly

صفت تفضیلی smelly چی میشه؟

صفت تفضیلی smelly در زبان انگلیسی smellier است.

صفت عالی smelly چی میشه؟

صفت عالی smelly در زبان انگلیسی smelliest است.

ارجاع به لغت smelly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «smelly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/smelly

لغات نزدیک smelly

پیشنهاد بهبود معانی