صفت تفضیلی:
strongerصفت عالی:
strongestنیرومند، قوی، پرزور، محکم، سخت، سالم، تند و تیز
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
strong muscles
عضلات نیرومند
Rameen is a strong boy.
رامین پسر پرزوری است.
strong as a bull
زورمند مثل گاو نر
a strong army
ارتش نیرومند
a strong dislike
تنفر شدید
strong light
نور شدید
a strong kick
لگد محکم
a strong thrust with a spear
ضربهی ستهم با یک نیزه
strong furniture
مبل محکم
strong resemblance
شباهت زیاد
a strong fortress
دژ مستحکم
a strong military position
موضع نظامی مستحکم
Their national economy is very strong.
اقتصاد ملی آنها بسیار استوار است.
strong belief
ایمان راسخ
a strong custom
یک سنت پابرجا
a strong republican
جمهوریخواه پروپا قرص
She has strong views on raising children.
درمورد بارآوردن بچه عقاید افراطی دارد.
strong coffee
قهوهی قوی
a strong drink
مشروب قوی (پر الکل)
strong beer
آبجو قوی
strong tobacco
توتون قوی (پرنیکوتین)
a strong lens
عدسی قوی
a strong smell
بوی تند
a strong cheese
پنیر تند
a strong flavor
مزهی تند
a strong wind
باد تند (قوی)
strong words
کلمات تند
a strong pulse
نبض تند
a strong color
رنگ سیر
a strong constitution
مزاج سالم
a strong heart
قلب سالم
a strong ruler
حکمران مقتدر
a strong syllable
هجای مشدد
a strong stress
تأکید شدید
Their army was ten thousand strong.
ارتش آنان ده هزار نفره بود.
Each group was over 50 strong.
هر گروه بیش از 50 عضو داشت.
taking strong measures
دست به اقدامات قاطع زدن
strong reasons
دلائل قانعکننده
a wind blowing strong from the north
بادی که از سمت شمال بهشدت میوزد
someone's strong (or strongest) suit
صفت بارز، ویژگی برجسته، نقطهی قدرت
چای پررنگ، چای غلیظ
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «strong» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/strong