۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Hardy

ˈhɑːrdi ˈhɑːdi

صفت تفضیلی:

hardier

صفت عالی:

hardiest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective

دلیر، جسور، مته‌ور، دلیر‌نما، پرطاقت، بادوام

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Our soldiers displayed a hardy spirit.

سربازان ما روحیه‌ی تهورآمیزی از خود نشان دادند.

The hardy boys swam in the lake's icy water.

پسران پرطاقت در آب بسیار سرد دریاچه شنا کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hardy

  1. adjective strong, tough
    Synonyms:
    tough healthy fit able powerful vigorous sturdy robust muscular firm sound hardened durable stalwart brawny capable hearty hefty solid enduring mighty in good shape in good condition hale substantial burly resistant seasoned rugged staunch fresh tenacious inured lusty able-bodied well acclimatized indefatigable unflagging in fine fettle
    Antonyms:
    weak sick unhealthy feeble infirm tender invalid

Idioms

hardy annual

1- گیاه یک‌ساله که طاقت تحمل زمستان را دارد 2- (انگلیس - عامیانه) ورد زبان‌ها، موضوع روز

لغات هم‌خانواده hardy

سوال‌های رایج hardy

صفت تفضیلی hardy چی میشه؟

صفت تفضیلی hardy در زبان انگلیسی hardier است.

صفت عالی hardy چی میشه؟

صفت عالی hardy در زبان انگلیسی hardiest است.

ارجاع به لغت hardy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hardy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hardy

لغات نزدیک hardy

پیشنهاد بهبود معانی