صفت تفضیلی:
hardierصفت عالی:
hardiestدلیر، جسور، متهور، دلیرنما، پرطاقت، بادوام
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Our soldiers displayed a hardy spirit.
سربازان ما روحیهی تهورآمیزی از خود نشان دادند.
The hardy boys swam in the lake's icy water.
پسران پرطاقت در آب بسیار سرد دریاچه شنا کردند.
1- گیاه یکساله که طاقت تحمل زمستان را دارد 2- (انگلیس - عامیانه) ورد زبانها، موضوع روز
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hardy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hardy