خوشبنیه، نیرومند، بینقص، سالم، کشیدن، سوی دیگر بردن، روانه کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They haled him into court.
او را کشیدند به دادگاه.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hale» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hale