صفت تفضیلی:
sickerصفت عالی:
sickestتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(انگلیس - عامیانه) قی کردن، بالا آوردن، وامیدن
بیمار شدن، مریض شدن
احساس تهوع کردن
اندوهناک، دلشکسته، دلزده
(انگلیس - عامیانه) بیزار، دلسیر
(انگلیس - عامیانه) قی کردن، بالا آوردن، تهوع داشتن
(عامیانه) غایب (بهواسطهی بیماری)، جزو بیماران
sick to death of something (or someone)
بیزار از چیزی (یا کسی)، کاملاً متنفر
1- دچار تهوع 2- (امریکا - عامیانه) بیزار، ملول، منزجر
بیمار شدن، مریض شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sick» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sick