شکل جمع:
illsصفت تفضیلی:
more illصفت عالی:
most illناخوش، رنجور، سو ، خراب، خطر ناک، ناشی، مشکل، سخت، بیمار، بد، زیانآور، بهبدی، بهطور ناقص، از روی بدخواهی و شرارت، غیردوستانه، زیان
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ill deeds
اعمال بد
ill repute
شهرت بد
ill will
بدخواهی
an ill-written book
کتابی که بد نوشته شده
ill fortune
بخت شوم
ill omen
شگون بد
It was an ill moment for the revolution.
برای انقلاب لحظهی شومی بود.
ill feelings that culminated in war
احساس خصومتی که به جنگ منجر شد
the mentally ill
بیماران روانی
Our teacher was ill today.
امروز معلم ما مریض بود.
Leftover food can make you ill.
خوراک مانده ممکن است تو را مریض کند.
ill breeding
تربیت غلط
the natural ills of old age
بیماریهای طبیعی دوران پیری
No ills had yet come to her child.
هنوز صدماتی به فرزند او وارد نیامده بود.
Good and ill are sometime mixed.
نیکی و بدی گاهی در هم آمیختهاند.
Ill-gotten gains.
آنچه که با نادرستی به دست آمده است.
The suggestion was ill received by the authorities.
مراجع مربوط پیشنهاد را بد تلقی کردند.
ill-spoken words
کلماتی که با نامهربانی ادا شده است
his ill behaviour toward the captives
رفتار بد او نسبت به دستگیرشدگان
They can ill afford to refuse our proposal.
آنان به سختی میتوانند پیشنهاد ما را رد کنند.
Her features, like her temperament, were ill.
قیافهاش هم مانند خلقش ناخوشایند بود.
بدشگون است، آیندهی خوبی ندارد
بد بودن برای، فلاکتآور بودن برای
بخت بد
بیمار و تب دار
بیمار و بیدرمان، مردنی
بیمار شدن
چه خوب و چه بد
احساس اضطراب، احساس ناراحتی، معذب بودن، احساس راحتی نکردن
آزرده و رنجیده شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ill» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ill