فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Terminally Ill

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation

بیمار لاعلاج، مشرف به موت

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The patient is terminally ill and has been given only a few months to live.

بیمار لاعلاج است و فقط چند ماه فرصت زندگی دارد.

She is spending her final days with family as she is terminally ill.

او در حالی که مشرف به موت است، روزهای آخرش را با خانواده اش می گذراند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد terminally ill

  1. adjective critically ill
    Synonyms:
    in critical condition at death's door on the critical list on one's deathbed

ارجاع به لغت terminally ill

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «terminally ill» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/terminally-ill

لغات نزدیک terminally ill

پیشنهاد بهبود معانی