فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Inimical

ɪˈnɪmɪkl ɪˈnɪmɪkl

صفت تفضیلی:

more inimical

صفت عالی:

most inimical

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective formal

مضر، آسیب‌زا، محدودکننده

The chemicals released into the river were found to be inimical to aquatic life.

مشخص شد که مواد شیمیایی منتشرشده در رودخانه برای آبزیان‌ها مضر است.

laws inimical to freedom

قوانین ضد آزادی (محدودکننده‌ی آزادی)

adjective

خصومت‌آمیز، دشمنانه، خصمانه، غیردوستانه، ناسازگار، مخالف، مغایر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

His inimical attitude made it difficult for the team to collaborate effectively.

نگرش غیردوستانه‌ی او کار تیم را برای همکاری موثر دشوار کرد.

They are inimical toward our family.

آنان نسبت به خانواده‌ی ما ناسازگارند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inimical

  1. adjective antagonistic, contrary
    Synonyms:
    unfriendly adverse hostile harmful injurious ill opposed hurtful destructive unfavorable antipathetic inimicable ill-disposed noxious repugnant disaffected oppugnant pernicious unwelcoming
    Antonyms:
    friendly kind hospitable

ارجاع به لغت inimical

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inimical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inimical

لغات نزدیک inimical

پیشنهاد بهبود معانی