صفت تفضیلی:
more inimicalصفت عالی:
most inimicalمضر، آسیبزا، محدودکننده
The chemicals released into the river were found to be inimical to aquatic life.
مشخص شد که مواد شیمیایی منتشرشده در رودخانه برای آبزیانها مضر است.
laws inimical to freedom
قوانین ضد آزادی (محدودکنندهی آزادی)
خصومتآمیز، دشمنانه، خصمانه، غیردوستانه، ناسازگار، مخالف، مغایر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His inimical attitude made it difficult for the team to collaborate effectively.
نگرش غیردوستانهی او کار تیم را برای همکاری موثر دشوار کرد.
They are inimical toward our family.
آنان نسبت به خانوادهی ما ناسازگارند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «inimical» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inimical