با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Inhume

ɪnˈhjuːm ɪnˈhjuːm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive
در خاک نهادن، به خاک سپردن، دفن کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inhume

  1. verb To place (a corpse) in or as if in a grave
    Synonyms: bury, entomb, inter, lay, lay-to-rest

ارجاع به لغت inhume

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inhume» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inhume

لغات نزدیک inhume

پیشنهاد بهبود معانی