فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Hospitable

hɑːˈspɪ- / / ˈhɑːspɪ- ˈhɒspɪtəbl / / hɒˈspɪ-
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective C1
    مهمان‌نواز، غریب نواز، مهمان‌نوازانه
    • - Yazd's farmers are hospitable.
    • - روستائیان یزد مهمان‌نوازند.
    • - A kind, hospitable nun who even nursed non-christians.
    • - راهبه‌ی مهربان و مهمان‌نوازی که از اشخاص غیرمسیحی هم پرستاری می‌کرد.
    • - a hospitable climate
    • - آب و هوای خوشایند
    • - a soil that is particularly hospitable to flowers
    • - خاکی که علی‌الخصوص پذیرای انواع گل‌ها است
    • - Freedom of expression provides an atmosphere more hospitable to growth.
    • - آزادی بیان محیطی را ایجاد می‌کند که برای رشد مساعدتر است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد hospitable

  1. adjective cordial
    Synonyms: courteous, neighborly, congenial, friendly

ارجاع به لغت hospitable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hospitable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hospitable

لغات نزدیک hospitable

پیشنهاد بهبود معانی