مهماننواز، غریب نواز، مهماننوازانه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Yazd's farmers are hospitable.
روستائیان یزد مهماننوازند.
A kind, hospitable nun who even nursed non-christians.
راهبهی مهربان و مهماننوازی که از اشخاص غیرمسیحی هم پرستاری میکرد.
a hospitable climate
آب و هوای خوشایند
a soil that is particularly hospitable to flowers
خاکی که علیالخصوص پذیرای انواع گلها است
Freedom of expression provides an atmosphere more hospitable to growth.
آزادی بیان محیطی را ایجاد میکند که برای رشد مساعدتر است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hospitable» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hospitable