Noxious

ˈnɑːkʃəs ˈnɒkʃəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
زیان‌آور، زیان‌بخش، مضر، گزان، آسیب‌انگیز، زهرین، سمی، مسموم‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- noxious gases
- گازهای سمی
- the noxious wastes that kill the fish.
- فضولات سمی که ماهی‌ها را می‌کشد.
adjective
(اخلاقی و روحی) گمراه کننده، ضلالت انگیز، فسادانگیز
- a noxious book
- کتاب گمراه‌کننده
adjective
زننده، ناخوشایند، انزجار انگیز، تنفرانگیز
- this noxious political scandal
- این رسوایی سیاسی منزجرکننده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد noxious

  1. adjective deadly, injurious
    Synonyms: baneful, corrupting, dangerous, deleterious, destructive, detrimental, fetid, foul, harmful, hurtful, insalubrious, insalutary, noisome, pernicious, pestiferous, pestilent, pestilential, poisonous, putrid, sickly, spoiled, stinking, toxic, unhealthful, unhealthy, unwholesome, venomous, virulent
    Antonyms: curing, good, healthy, helpful, hygienic, pure, sterile, wholesome

ارجاع به لغت noxious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «noxious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/noxious

لغات نزدیک noxious

پیشنهاد بهبود معانی