سومشخص مفرد:
spoilsوجه وصفی حال:
spoilingصفت تفضیلی:
more spoiledصفت عالی:
most spoiledشکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: spoilt
بدعادت، نازپرورده (شخص) (بهویژه کودک) (که بهدلیل رفتار بیشازحد نرم یا مسامحه به شخصیت او آسیب رسیده است)
Their children were spoiled.
بچههای آنها بدعادت شده بودند.
a spoilt child
بچهای نازپرورده
فاسد، خرابشده (خوردنی و نوشیدنی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
spoiled meat
گوشت فاسد
the smell of spoiled milk
بوی شیر فاسد
گذشتهی ساده و شکل سوم فعل spoil
The milk spoiled.
شیر فاسد شد.
The mood spoiled after the argument.
حالوهوا بعد از مشاجره خراب شد.
آنقدر چیز خوب برای گزینش داشتن که از گزینش عاجز بودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «spoiled» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spoiled