فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Helped

سوم‌شخص مفرد:

helps

وجه وصفی حال:

helping

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective A1

حمایت‌شده، همراهی‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

the helped refugee

پناهنده‌ی حمایت‌شده

the helped man

مرد همراهی‌شده

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد helped

  1. adjective aided
    Synonyms:
    assisted supported backed encouraged advised maintained sustained bolstered relieved nursed subsidized abetted accompanied befriended taken care of
    Antonyms:
    hindered impeded harmed

ارجاع به لغت helped

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «helped» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/helped

لغات نزدیک helped

پیشنهاد بهبود معانی