آسوده، آسودهخاطر، خاطرجمع
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I am relieved to finally finish my exams.
از اینکه سرانجام امتحاناتم تمام شد، آسوده هستم.
I am relieved to hear that my family is safe after the storm.
وقتی میشنوم خانوادهام بعد از طوفان در امان هستند، آسودهخاطر هستم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «relieved» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/relieved