امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Relaxed

rɪˈlækst rɪˈlækst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    relaxes
  • وجه وصفی حال:

    relaxing
  • صفت تفضیلی:

    more relaxed
  • صفت عالی:

    most relaxed

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1
عاری از تنش و اضطراب، آسوده، آسوده‌خاطر، آرام، خاطرجمع، بی‌تشویش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- We were having a great time and feeling relaxed.
- لحظات خوبی را سپری کردیم و احساس عاری از تنش و اضطراب داشتیم.
- Gail was lying in the sun looking very relaxed and happy.
- گیل زیر آفتاب دراز کشیده بود و بسیار آسوده‌خاطر و خوشحال به نظر می‌رسید.
adjective
(موی فر/مجعد) صاف‌شده
- Straight hair doesn't need as much moisture as relaxed hair.
- موهای صاف به اندازه‌ی موهای فرِ صاف‌شده به رطوبت نیاز ندارند.
- I do not like relaxed hair.
- موی صاف‌شده را دوست ندارم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد relaxed

  1. adjective Not tautly bound, held, or fastened
    Synonyms:
    lax loose slack
  1. adjective Unconstrained by rigid standards or ceremony
    Synonyms:
    informal untroubled casual easy easygoing carefree natural spontaneous unceremonious at-ease unrestrained laid-back
    Antonyms:
    tense
  1. verb Make less active or fast
    Synonyms:
    slackened unbent bent loosened slacked
  1. verb Become less tense, rest, or take one's ease
    Synonyms:
    rested unbent unwound loosened loosed reposed lessened reclined tempered softened slackened loafed slacked relieved reduced mitigated mellowed meditated lounged lolled languished idled eased diverted diminished abated
    Antonyms:
    grown tensed increased
  1. verb Make less severe or strict
    Synonyms:
    loosened
  1. verb Cause to feel relaxed
    Synonyms:
    slackened unwound slacked loosened loosed eased
    Antonyms:
    tightened worried tensed agitated excited

لغات هم‌خانواده relaxed

  • verb - transitive
    relax

ارجاع به لغت relaxed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «relaxed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/relaxed

لغات نزدیک relaxed

پیشنهاد بهبود معانی