آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

    Relaxed

    rɪˈlækst rɪˈlækst

    سوم‌شخص مفرد:

    relaxes

    وجه وصفی حال:

    relaxing

    صفت تفضیلی:

    more relaxed

    صفت عالی:

    most relaxed

    معنی relaxed | جمله با relaxed

    adjective B1

    عاری از تنش و اضطراب، آسوده، آسوده‌خاطر، آرام، خاطرجمع، بی‌تشویش

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    We were having a great time and feeling relaxed.

    لحظات خوبی را سپری کردیم و احساس عاری از تنش و اضطراب داشتیم.

    Gail was lying in the sun looking very relaxed and happy.

    گیل زیر آفتاب دراز کشیده بود و بسیار آسوده‌خاطر و خوشحال به نظر می‌رسید.

    adjective

    (موی فر/مجعد) صاف‌شده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    Straight hair doesn't need as much moisture as relaxed hair.

    موهای صاف به اندازه‌ی موهای فرِ صاف‌شده به رطوبت نیاز ندارند.

    I do not like relaxed hair.

    موی صاف‌شده را دوست ندارم.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد relaxed

    1. adjective not tautly bound, held, or fastened
      Synonyms:
      loose slack lax
    1. adjective unconstrained by rigid standards or ceremony
      Synonyms:
      easy casual informal natural easygoing laid-back unrestrained carefree spontaneous untroubled at-ease unceremonious
      Antonyms:
      tense
    1. verb make less active or fast
      Synonyms:
      loosened slacked slackened bent unbent
    1. verb become less tense, rest, or take one's ease
      Synonyms:
      rested rest eased relieved reduced lessened diminished abated slackened softened loosened loosed unwound slackened reclined lounged languished reposed lolled idled diverted tempered mitigated mellowed loafed meditated unbent
      Antonyms:
      increased tensed grown
    1. verb make less severe or strict
      Synonyms:
      loosened
    1. verb cause to feel relaxed
      Synonyms:
      eased loosened loosed slacked slackened unwound
      Antonyms:
      worried agitated excited tensed tightened

    لغات هم‌خانواده relaxed

    • noun
      relaxation
    • adjective
      relaxed, relaxing
    • verb - transitive
      relax

    سوال‌های رایج relaxed

    وجه وصفی حال relaxed چی میشه؟

    وجه وصفی حال relaxed در زبان انگلیسی relaxing است.

    سوم‌شخص مفرد relaxed چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد relaxed در زبان انگلیسی relaxes است.

    صفت تفضیلی relaxed چی میشه؟

    صفت تفضیلی relaxed در زبان انگلیسی more relaxed است.

    صفت عالی relaxed چی میشه؟

    صفت عالی relaxed در زبان انگلیسی most relaxed است.

    ارجاع به لغت relaxed

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «relaxed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/relaxed

    لغات نزدیک relaxed

    • - relaxant
    • - relaxation
    • - relaxed
    • - relaxed atmosphere
    • - relaxedly
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره انضباط محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.