فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Relaxing

rɪˈlæksɪŋ rɪˈlæksɪŋ

صفت تفضیلی:

more relaxing

صفت عالی:

most relaxing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1

آرام‌بخش، آرامش‌بخش، ملایم، تسکین‌دهنده

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The sound of rain can be incredibly relaxing for some people.

صدای باران برای برخی افراد می‌تواند بسیار تسکین‌دهنده باشد.

A walk along the beach is so relaxing after a long day.

پیاده‌روی در ساحل بعداز روزی طولانی، خیلی آرامش‌بخش است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a relaxing activity

فعالیتی آرام‌بخش

a relaxing journey

سفری آرامش‌بخش

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد relaxing

  1. adjective affording physical or mental rest
    Synonyms:
    restful reposeful
    Antonyms:
    restless

لغات هم‌خانواده relaxing

ارجاع به لغت relaxing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «relaxing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/relaxing

لغات نزدیک relaxing

پیشنهاد بهبود معانی