با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Unceremonious

ˌənˌserəˈmoʊniəs ˌʌnˌserɪˈməʊnɪəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
ساده، بی‌تشریفات، بی‌تعارف، بی‌نزاکت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unceremonious

  1. adjective Informal
    Synonyms: casual, informal, familiar, inelegant, easy, easygoing, abrupt, bluff, blunt, natural, unceremonial, brief, relaxed, curt, spontaneous, unrestrained, hasty, laid-back, short, unconstrained
  2. adjective Abrupt
    Synonyms: curt, hurried, brief

ارجاع به لغت unceremonious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unceremonious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unceremonious

لغات نزدیک unceremonious

پیشنهاد بهبود معانی