امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unceremonious

ˌənˌserəˈmoʊniəs ˌʌnˌserɪˈməʊnɪəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
ساده، بی‌تشریفات، بی‌تعارف، بی‌نزاکت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unceremonious

  1. adjective Informal
    Synonyms:
    casual informal familiar inelegant easy easygoing abrupt bluff blunt natural unceremonial brief relaxed curt spontaneous unrestrained hasty laid-back short unconstrained
  1. adjective Abrupt
    Synonyms:
    curt hurried brief

ارجاع به لغت unceremonious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unceremonious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unceremonious

لغات نزدیک unceremonious

پیشنهاد بهبود معانی