با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Uncaused

American: ənˈkɔːzd British: ˈʌnˈkɔːzd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
بی‌علت معین، بی‌دلیل، بی‌سبب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد uncaused

  1. adjective Having no cause or apparent cause
    Synonyms: causeless, increate, fortuitous, unbegotten, uncreated
  2. noun
    Synonyms: self-existing

ارجاع به لغت uncaused

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «uncaused» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/uncaused

لغات نزدیک uncaused

پیشنهاد بهبود معانی