شکل جمع:
bluntsصفت تفضیلی:
blunterصفت عالی:
bluntestکند، بینوک، دارای لبه ضخیم، رک، بیپرده، کند کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a blunt razor blade
تیغ ریشتراش کند
Cutting cardboard will blunt the edge of this knife.
بریدن مقوا لبهی این چاقو را کند میکند.
The wound had been inflicted with a blunt object.
زخم با ابزار سرپهنی وارد آورده شده بود.
He told them bluntly that they are not welcome.
رک به آنها گفت که مقدمشان خوشایند نیست.
Let me ask you bluntly.
بگذارید بیرودربایستی از شما بپرسم.
Alcohol blunts pain and thought.
الکل درد ( را کاهش) و اندیشه را کند میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «blunt» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blunt