امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Forthright

ˈfɔːrθraɪt ˈfɔːθraɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective adverb
رک، سرراست، مستقیماً، بی‌محابا، بی‌درنگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد forthright

  1. adjective straightforward, honest
    Synonyms:
    aboveboard bald blunt call a spade a spade candid categorical direct directly forward frank from the hip like it is no lie open outspoken plain plainspoken real simple sincere straight undisguised up front
    Antonyms:
    devious dishonest secret untruthful

ارجاع به لغت forthright

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «forthright» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/forthright

لغات نزدیک forthright

پیشنهاد بهبود معانی