امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sincere

sɪnˈsɪr sɪnˈsɪə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more sincere
  • صفت عالی:

    most sincere

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
بی‌ریا، راست‌نما، مخلص، صادق، صمیمی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- He was sincere in what he said.
- از روی صداقت حرف زد.
- sincere grief
- اندوه واقعی
- sincere friendship
- دوستی صمیمانه
- sincere wine
- شراب ناب
- yours sincerely (or sincerely yours)
- با تقدیم احترام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sincere

  1. adjective straightforward, honest
    Synonyms:
    aboveboard actual artless bona fide candid dead-level dear devout earnest faithful forthright frank genuine guileless heartfelt honest to God like it is meant natural no fooling no-nonsense on the level on the line on up and up open outspoken plain pretensionless real regular righteous saintly serious square sure enough true true-blue trustworthy twenty-four carat unaffected undesigning undissembled unfeigned unpretentious up-front wholehearted
    Antonyms:
    dishonest insincere tricky untrustworthy

ارجاع به لغت sincere

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sincere» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sincere

لغات نزدیک sincere

پیشنهاد بهبود معانی