امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Outspoken

ˌaʊtˈspoʊkn aʊtˈspəʊkən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
پرحرف، رک‌و‌راست، رک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- He was outspoken in his opposition to slavery.
- در مخالفت با بردگی پرده‌پوشی نمی‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد outspoken

  1. adjective explicit, unreserved
    Synonyms: abrupt, artless, blunt, calling spade a spade, candid, direct, forthright, frank, free, laying it on the line, open, plain, plain-spoken, point-blank, round, square, straightforward, strident, talking turkey, unceremonious, unequivocal, unreticent, up front, vocal
    Antonyms: cautious, diplomatic, introverted, reserved, retiring, shy, tactful

لغات هم‌خانواده outspoken

ارجاع به لغت outspoken

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «outspoken» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/outspoken

لغات نزدیک outspoken

پیشنهاد بهبود معانی