جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Unreserved

ˌʌnrɪˈzɜrːvd ʌnriˈzɜːvd

معنی‌ها

رک، بی‌پروا، بی‌رودربایستی، صاف‌و‌پوست‌کنده

هتل (اتاق هتل یا جا یا صندلی هواپیما و غیره) رزرو نشده، پیشگزین نشده

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی هتل

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unreserved

adjective not spoken for or occupied

Synonyms:

free unoccupied open uninhabited

adjective without limitations or mitigating conditions

Synonyms:

absolute unconditional unqualified unconditioned

Antonyms:

reserved

adjective disposed to be open, sociable, and talkative

Synonyms:

outgoing extroverted extraverted gregarious communicative expansive uninhibited outspoken boisterous lusty communicable

adjective having no reservations

Synonyms:

absolute unconditional unquestioning wholehearted implicit undoubting unhesitating unfaltering

adjective manifesting honesty and directness, especially in speech

Synonyms:

honest open frank direct straightforward candid forthright plainspoken straight downright ingenuous straight-shooting man-to-man straight-from-the-shoulder straight-out

adjective completely such, without qualification or exception

Synonyms:

complete absolute total utter outright thorough perfect sheer pure plain positive flat unqualified unlimited unequivocal unmitigated downright thoroughgoing unbounded arrant consummate all-out dead flat out unrelieved damned crashing blooming

ارجاع به لغت unreserved

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «unreserved» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unreserved

لغات نزدیک unreserved

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!