صرفاً، محض، خالص، مطلق، (مجازاً) رک، ساده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I was downright ashamed of the way she acted.
از طرز رفتار او کاملاً خجل بودم.
a downright liar
یک دروغگوی تمام عیار
The sunset was downright lovely.
غروب آفتاب واقعاً زیبا بود.
a downright answer
پاسخ روراست
He was kind but too downright.
او مهربان، ولی خیلی رک بود.
a downright insult
توهین محض
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «downright» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/downright