جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Unmitigated

ʌnˈmɪtɪɡeɪtɪd ʌnˈmɪtɪɡeɪtɪd

معنی و نمونه‌جمله‌ها

کامل، کاسته‌نشده، تخفیف‌نیافته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

unmitigated suffering

رنج بی‌امان

He is an unmitigated fool.

او یک ابله تمام عیار است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unmitigated

adjective absolute, pure

Synonyms:

complete utter perfect sheer pure unqualified outright thorough intense severe rigid unbending unrelieved unmixed simple downright clear-cut gross rank unbroken persistent unabated relentless unadulterated unabridged straight-out unalleviated austere thoroughgoing consummate arrant damned undiluted

Antonyms:

imperfect mixed

ارجاع به لغت unmitigated

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «unmitigated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unmitigated

لغات نزدیک unmitigated

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!