متمایز، حتمی، قطعی، بیتردید، بدون چونوچرا، بدون اشتباه، محرز، روشن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
unmistakable signs of guilt
نشانههای قطعی گناه
The unmistakable smell of alcohol is on his breath.
بوی متمایز الکل در نفسش وجود دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «unmistakable» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unmistakable