صفت تفضیلی:
more pronouncedصفت عالی:
most pronouncedمشهود، بارز، آشکار، برجسته، مشخص، چشمگیر
a pronounced change
دگرگونی چشمگیر
The teacher's disappointment was pronounced.
ناامیدی معلم مشهود بود.
قطعی، قاطع (نظریات و عقاید و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The scientist's hypothesis was pronounced.
فرضیهی دانشمند قاطع بود.
Her opinion on the matter was pronounced.
نظر او در این مورد قطعی بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pronounced» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pronounced