سومشخص مفرد:
marksوجه وصفی حال:
markingصفت تفضیلی:
more markedصفت عالی:
most markedنشاندار
مشخص، علامتدار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
As far as the police was concerned, he was a marked man.
در نظر پلیس آدم مشکوکی محسوب میشد.
a marked change in his behavior
دگرگونی آشکار در رفتار او
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «marked» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/marked