آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۲ آذر ۱۴۰۳

    Manifest

    ˈmænəfest ˈmænəfest

    گذشته‌ی ساده:

    manifested

    شکل سوم:

    manifested

    سوم‌شخص مفرد:

    manifests

    وجه وصفی حال:

    manifesting

    شکل جمع:

    manifests

    صفت تفضیلی:

    more manifest

    صفت عالی:

    most manifest

    معنی manifest | جمله با manifest

    verb - transitive formal

    نشان دادن، متبلور شدن، ابراز کردن، بروز دادن، آشکار ساختن، هویدا ساختن، نمایان کردن

    Creativity may manifest itself in unexpected ways.

    خلاقیت ممکن است خود را به روش‌های غیرمنتظره‌ای نمایان کند.

    The young artist decided to manifest his emotions through painting.

    هنرمند جوان تصمیم گرفت که احساسات خود را از طریق نقاشی ابراز کند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    His anxiety might manifest itself as a reluctance to socialize with friends.

    اضطراب او ممکن است خود را به‌شکل عدم تمایل به معاشرت با دوستان نشان دهد.

    verb - intransitive formal

    ظاهر شدن، آشکار شدن، به منصه‌ی ظهور رسیدن، بروز یافتن، نمود یافتن، نمایان شدن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    Positive changes can take time to manifest.

    بروز تغییرات مثبت ممکن است زمان‌بر باشد.

    Their true intentions will eventually manifest in their actions.

    نیت واقعی آن‌ها در نهایت در اعمالشان نمایان خواهد شد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    His talents may manifest as a unique art style.

    استعدادهای او ممکن است به‌صورت سبک هنری منحصربه‌فردی ظهور پیدا کند.

    verb - intransitive verb - transitive

    (ذهنی) تصویرسازی کردن، مجسم کردن (استفاده از روش‌هایی مانند تجسم ذهنی و تکرار عبارات مثبت به‌منظور افزایش احتمال کسب موفقیت)

    This actor said that he manifested his presence on the stage of the Oscar ceremony.

    این بازیگر عنوان کرد که حضور خود روی صحنه‌ی مراسم اسکار را مجسم کرده بود.

    The Iranian wrestler said he manifested his first gold medal at the Olympics.

    کشتی‌گیر ایرانی گفت که کسب اولین مدال طلایش در المپیک را در ذهن تصویرسازی کرده است.

    adjective formal

    بارز، آشکار، نمایان، پیدا، هویدا، معلوم، مشهود، مبرهن

    The truth of his words became manifest at that time.

    درستی گفته‌های او در آن هنگام هویدا شد.

    His manifest enthusiasm for the project inspired the entire team.

    اشتیاق آشکار او برای پروژه الهام‌بخش کل تیم بود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    In this article, the manifest benefits of exercise are mentioned.

    در این مقاله، فواید بارز ورزش کردن ذکر شده است.

    noun countable formal

    (هواپیما و کشتی) بارنامه، فهرست محموله‌ها، فهرست مسافران، فهرست محموله‌ها و مسافران

    The manifest of goods was checked before loading the truck.

    قبل‌از بارگیری کامیون، فهرست کالاها بررسی شد.

    The manifest for the flight was carefully checked before departure.

    فهرست محموله‌ها و مسافران این پرواز، پیش‌از حرکت، به‌دقت بررسی شد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد manifest

    1. adjective clear, obvious
      Synonyms:
      obvious plain evident apparent visible distinct noticeable unmistakable straightforward open conspicuous palpable patent prominent glaring clear-cut unambiguous disclosed revealed shown divulged evinced evidenced told bold big as life crystal clear
      Antonyms:
      unclear vague ambiguous obscure concealed
    1. verb exhibit, make plain
      Synonyms:
      show display reveal express demonstrate prove declare evidence illustrate expose embody represent establish suggest confirm indicate materialize objectify personify externalize incarnate evince signify utter voice flash parade sport vent ostend proclaim set forth substantiate showcase mark exteriorize personize let it all hang out make plain wave around strut
      Antonyms:
      conceal hide cover withhold bury obscure

    سوال‌های رایج manifest

    manifest به فارسی یعنی چه؟

    کلمه "manifest" در زبان انگلیسی معانی و کاربردهای متعددی دارد که بسته به زمینه و سیاق استفاده، ممکن است معانی متفاوتی بگیرد. در اینجا به بررسی معانی، توضیحات و نکات جالب مربوط به آن می‌پردازیم.


    معانی کلمه "manifest"

    1. آشکار کردن یا نمایان کردن: یکی از معانی اصلی "manifest" به معنای آشکار کردن یا نمایان کردن چیزی است. برای مثال، اگر یک ویژگی یا احساس در کسی به وضوح قابل مشاهده باشد، می‌گوییم که آن ویژگی "manifest" شده است.

    2. مدرک یا نشانه: در برخی موارد، "manifest" به معنای مدرک یا نشانه‌ای از یک وضعیت یا پدیده است. مثلاً در علوم اجتماعی، ممکن است بگوییم که یک رفتار خاص می‌تواند یک "manifest" از یک مشکل اجتماعی باشد.

    3. فهرست بار: در حوزه حمل و نقل و تجارت، "manifest" به فهرستی اطلاق می‌شود که شامل جزئیات کالاهای حمل شده بر روی یک کشتی، هواپیما یا وسیله نقلیه دیگر است. این فهرست به شرکت‌های حمل و نقل کمک می‌کند تا بار را مدیریت و کنترل کنند.

    4. مفهوم معنوی: در برخی از مکاتب معنوی و فلسفی، "manifest" به معنای تجلی یا ظهور یک واقعیت معنوی یا انرژی خاص است. به عنوان مثال، در قانون جذب، گفته می‌شود که افکار و احساسات ما می‌توانند چیزهایی را که می‌خواهیم "manifest" کنند.


    نکات جالب

    - تاریخچه واژه: واژه "manifest" از کلمه لاتین "manifestus" به معنای "آشکار" یا "واضح" گرفته شده است. این واژه به تدریج در زبان‌های مختلف به کار رفته و امروزه در زمینه‌های مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد.

    - کاربردهای مختلف: "manifest" در ادبیات، هنر، علم و فلسفه کاربردهای خاص خود را دارد و می‌تواند به توصیف احساسات، افکار و رفتارها کمک کند. به عنوان مثال، در ادبیات می‌توانیم به شخصیت‌هایی اشاره کنیم که احساسات خود را به وضوح "manifest" می‌کنند.

    - تجربه شخصی: در زندگی روزمره، ما نیز می‌توانیم چیزهایی را "manifest" کنیم. این مفهوم به ما می‌آموزد که با تمرکز بر روی اهداف و خواسته‌هایمان، می‌توانیم آنها را به واقعیت تبدیل کنیم.

    - تأثیر اجتماعی: در جامعه، "manifest" می‌تواند به عنوان نشانه‌ای از تغییرات اجتماعی یا فرهنگی عمل کند. برای نمونه، حرکت‌های اجتماعی می‌توانند به صورت "manifest" در رفتارهای عمومی و سیاست‌ها نمایان شوند.

    گذشته‌ی ساده manifest چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده manifest در زبان انگلیسی manifested است.

    شکل سوم manifest چی میشه؟

    شکل سوم manifest در زبان انگلیسی manifested است.

    شکل جمع manifest چی میشه؟

    شکل جمع manifest در زبان انگلیسی manifests است.

    وجه وصفی حال manifest چی میشه؟

    وجه وصفی حال manifest در زبان انگلیسی manifesting است.

    سوم‌شخص مفرد manifest چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد manifest در زبان انگلیسی manifests است.

    صفت تفضیلی manifest چی میشه؟

    صفت تفضیلی manifest در زبان انگلیسی more manifest است.

    صفت عالی manifest چی میشه؟

    صفت عالی manifest در زبان انگلیسی most manifest است.

    ارجاع به لغت manifest

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «manifest» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/manifest

    لغات نزدیک manifest

    • - manicure
    • - manicurist
    • - manifest
    • - manifest destiny
    • - manifestation
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.