جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Objectify

əbˈdʒektɪfaɪ əbˈdʒektɪfaɪ

توضیحات:

همچنین می‌توان از objectivize به‌ جای objectify استفاده کرد.

معنی

خاصیت و ماهیت چیزی را معین کردن، به‌نظر آوردن، به‌صورت مادی و خارجی مجسم کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد objectify

verb to represent (an abstraction, for example) in or as if in bodily form

Synonyms:

embody personify manifest materialize incarnate externalize exteriorize substantiate personalize body forth

Antonyms:

personalise personalize

verb make impersonal or present as an object

Synonyms:

externalize exteriorize externalise exteriorise depersonalize depersonalise make objective actualize substantiate

ارجاع به لغت objectify

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «objectify» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/objectify

لغات نزدیک objectify

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!