آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Embody

ɪmˈbɑːdi ɪmˈbɒdi

گذشته‌ی ساده:

embodied

شکل سوم:

embodied

سوم‌شخص مفرد:

embodies

وجه وصفی حال:

embodying

معنی embody | جمله با embody

adverb C2

جسم دادن (به)، مجسم کردن، دربرداشتن، متضمن بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The day when souls will become embodied again.

روزی که ارواح دوباره تن‌دار خواهند شد (به تن‌های خود حلول خواهند کرد).

In Greek art, love was embodied as Cupid.

در هنر یونان عشق به‌صورت کوپید مجسم می‌شد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a speech which embodied democratic ideals

نطقی که نمایانگر آرمان‌های دموکراتیک بود

the latest findings embodied in the new book

آخرین کشفیاتی که در کتاب جدید گنجانده شده است

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد embody

سوال‌های رایج embody

گذشته‌ی ساده embody چی میشه؟

گذشته‌ی ساده embody در زبان انگلیسی embodied است.

شکل سوم embody چی میشه؟

شکل سوم embody در زبان انگلیسی embodied است.

وجه وصفی حال embody چی میشه؟

وجه وصفی حال embody در زبان انگلیسی embodying است.

سوم‌شخص مفرد embody چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد embody در زبان انگلیسی embodies است.

ارجاع به لغت embody

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «embody» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/embody

لغات نزدیک embody

پیشنهاد بهبود معانی