خلاصه کردن، متمرکز کردن، مجسم کردن، صورت خارجی به چیزی دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She epitomized love and kindness.
او مظهر عشق و محبت بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «epitomize» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/epitomize