۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Exemplify

ɪɡˈzemplɪfaɪ ɪɡˈzemplɪfaɪ

گذشته‌ی ساده:

exemplified

شکل سوم:

exemplified

سوم‌شخص مفرد:

exemplifies

وجه وصفی حال:

exemplifying

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb C2

با مثال فهمانیدن، با نمونه نشان دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

This sonnet exemplifies Keats' early style.

این غزل نمونه‌ای از سبک آغازین کیتز است.

He exemplifies the virtues of the working class.

او الگویی از فضایل طبقه کارگر است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد exemplify

  1. verb serve as an example
    Synonyms:
    show represent demonstrate illustrate display embody symbolize mirror personify manifest evidence exhibit depict illuminate clarify elucidate spell out typify epitomize cite quote instance body enlighten clear up

سوال‌های رایج exemplify

گذشته‌ی ساده exemplify چی میشه؟

گذشته‌ی ساده exemplify در زبان انگلیسی exemplified است.

شکل سوم exemplify چی میشه؟

شکل سوم exemplify در زبان انگلیسی exemplified است.

وجه وصفی حال exemplify چی میشه؟

وجه وصفی حال exemplify در زبان انگلیسی exemplifying است.

سوم‌شخص مفرد exemplify چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد exemplify در زبان انگلیسی exemplifies است.

ارجاع به لغت exemplify

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exemplify» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exemplify

لغات نزدیک exemplify

پیشنهاد بهبود معانی