گذشتهی ساده:
demonstratedشکل سوم:
demonstratedسومشخص مفرد:
demonstratesوجه وصفی حال:
demonstratingنشان دادن، اثبات کردن (با دلیل)، ثابت کردن، شرح دادن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
The salesman demonstrated the refrigerator to customers.
فروشنده یخچال را به مشتریان نشان داد.
Her hesitation demonstrated her distrust.
تردید او از بیاعتمادیاش حکایت میکرد (دودلی او نشانهی بیاعتمادیاش بود).
to demonstrate the truth of something
حقیقت چیزی را اثبات کردن
تظاهرات کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Workers demonstrated in front of the parliament.
کارگران جلوی مجلس تظاهرات به راه انداختند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «demonstrate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/demonstrate