آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Demonstrate

    ˈdemənstreɪt ˈdemənstreɪt

    گذشته‌ی ساده:

    demonstrated

    شکل سوم:

    demonstrated

    سوم‌شخص مفرد:

    demonstrates

    وجه وصفی حال:

    demonstrating

    معنی demonstrate | جمله با demonstrate

    verb - transitive B2

    نشان دادن، اثبات کردن (با دلیل)، ثابت کردن، شرح دادن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    The salesman demonstrated the refrigerator to customers.

    فروشنده یخچال را به مشتریان نشان داد.

    Her hesitation demonstrated her distrust.

    تردید او از بی‌اعتمادی‌اش حکایت می‌کرد (دودلی او نشانه‌ی بی‌اعتمادی‌اش بود).

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    to demonstrate the truth of something

    حقیقت چیزی را اثبات کردن

    verb - intransitive

    تظاهرات کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    Workers demonstrated in front of the parliament.

    کارگران جلوی مجلس تظاهرات به راه انداختند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد demonstrate

    1. verb display, show
      Synonyms:
      show display indicate exhibit expose prove evidence establish validate determine test try manifest authenticate evince make evident testify to flaunt trot out roll out make out show and tell
      Antonyms:
      hide conceal
    1. verb explain, illustrate
      Synonyms:
      describe explain show how express make clear teach set forth illustrate confirm testify to give for instance proclaim ostend walk one through debunk
      Antonyms:
      confuse misrepresent distort falsify
    1. verb display or take public
      Synonyms:
      protest rally march parade exhibit manifest strike picket walkout sit in lie in action for a cause march on stage walkout fast

    لغات هم‌خانواده demonstrate

    • noun
      demonstration, demonstrator
    • adjective
      demonstrable, demonstrative
    • verb - transitive
      demonstrate
    • adverb
      demonstrably, demonstratively

    سوال‌های رایج demonstrate

    گذشته‌ی ساده demonstrate چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده demonstrate در زبان انگلیسی demonstrated است.

    شکل سوم demonstrate چی میشه؟

    شکل سوم demonstrate در زبان انگلیسی demonstrated است.

    وجه وصفی حال demonstrate چی میشه؟

    وجه وصفی حال demonstrate در زبان انگلیسی demonstrating است.

    سوم‌شخص مفرد demonstrate چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد demonstrate در زبان انگلیسی demonstrates است.

    ارجاع به لغت demonstrate

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «demonstrate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/demonstrate

    لغات نزدیک demonstrate

    • - demonstrable
    • - demonstrably
    • - demonstrate
    • - demonstrate an ability
    • - demonstration
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.