فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Sit In

ˈsɪt̬ɪn ˈsɪtɪn
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (Noun): sit-in

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • phrasal verb
    تحصن کردن، بست نشستن
    • - The protesters decided to sit in at the city hall to demand changes in the local government's policies.
    • - معترضان تصمیم گرفتند تا در ساختمان شهرداری تحصن کنند و خواستار تغییر در سیاست‌های دولت محلی شوند.
    • - The students decided to sit in the principal's office until their demands for better cafeteria food were met.
    • - دانش‌آموزان تصمیم گرفتند تا زمانی که خواسته‌هایشان برای غذای بهتر در سالن غذاخوری برآورده شود، در دفتر مدیر بست بنشینند.
  • phrasal verb
    حضور داشتن
    • - The professor allowed me to sit in on her lecture.
    • - پروفسور به من اجازه داد سر کلاس درس او حضور داشته باشم.
    • - The boss asked me to sit in on the sales training seminar.
    • - رئیس از من خواست که در سمینار آموزش فروش حضور داشته باشم.
  • noun countable
    تحصن، بست‌نشینی
    • - The students organized a sit-in at the university's administration building to protest against tuition fee increases.
    • - دانشجویان در اعتراض به افزایش شهریه‌ها در ساختمان اداری دانشگاه تحصن برپا کردند.
    • - The sit-in at the university lasted for several days.
    • - بست‌نشینی در دانشگاه چندین روز ادامه داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت sit in

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sit in» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sit-in-2

لغات نزدیک sit in

پیشنهاد بهبود معانی