آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۵ بهمن ۱۴۰۳

    Exhibit

    ɪɡˈzɪbɪt ɪɡˈzɪbɪt

    گذشته‌ی ساده:

    exhibited

    شکل سوم:

    exhibited

    سوم‌شخص مفرد:

    exhibits

    وجه وصفی حال:

    exhibiting

    شکل جمع:

    exhibits

    معنی exhibit | جمله با exhibit

    C1

    نمایش دادن، در معرض نمایش قراردادن، ارائه دادن، ابراز کردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    A few Chinese athletes exhibited their acrobatic skills.

    چند ورزشکار چینی مهارت‌های آکروباتیک خود را نشان دادند.

    The murderer exhibited no remorse.

    قاتل هیچ‌گونه پشیمانی از خود نشان نداد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a maneuver intended to exhibit military power

    مانوری که هدفش نشان دادن (به رخ کشیدن) قدرت نظامی بود

    The audience exhibited their impatience by hooting the actors.

    تماشاچیان بی‌صبری خود را با هو کردن بازیگران نشان دادند.

    to exhibit signs of fatigue

    علایم خستگی از خود بروز دادن

    One of the documents exhibited in court was the victim's letter.

    یکی از مدارک تسلیم‌شده به دادگاه نامه‌ی مقتول بود.

    Exhibit number two is the murderer's knife.

    مدرک شماره‌ی دو چاقوی قاتل است.

    Her paintings have been exhibited in some of the greatest museums.

    نقاشی‌های او در برخی از بزرگ‌ترین موزه‌ها به نمایش گذاشته شده است.

    We will exhibit two of his statues.

    دو تا از تندیس‌های او را به معرض نمایش خواهیم گذاشت.

    an exhibit of his recent paintings

    به نمایش‌گذاری (عرضه‌ی) نقاشی‌های اخیر او

    The exhibit will be open a few more days.

    نمایشگاه تا چند روز دیگر باز خواهد بود.

    Our city's museum has several thousand exhibits.

    موزه‌ی شهر ما دارای چندین هزار نمایه (اثر نمایشی) است.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد exhibit

    1. noun viewing; presentation
      Synonyms:
      show display performance exhibition presentation exposition fair illustration model
      Antonyms:
      hiding concealment cover
    1. verb put on view; present
      Synonyms:
      show display present reveal expose demonstrate advertise express indicate offer illustrate disclose manifest evince make clear make plain feature parade proclaim flaunt brandish showcase parade wares show off roll out trot out air ostend mark evidence flash wave around let it all hang out strut stuff disport show and tell
      Antonyms:
      hide conceal cover

    لغات هم‌خانواده exhibit

    • noun
      exhibition, exhibitor, exhibit
    • verb - transitive
      exhibit

    سوال‌های رایج exhibit

    گذشته‌ی ساده exhibit چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده exhibit در زبان انگلیسی exhibited است.

    شکل سوم exhibit چی میشه؟

    شکل سوم exhibit در زبان انگلیسی exhibited است.

    شکل جمع exhibit چی میشه؟

    شکل جمع exhibit در زبان انگلیسی exhibits است.

    وجه وصفی حال exhibit چی میشه؟

    وجه وصفی حال exhibit در زبان انگلیسی exhibiting است.

    سوم‌شخص مفرد exhibit چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد exhibit در زبان انگلیسی exhibits است.

    ارجاع به لغت exhibit

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «exhibit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exhibit

    لغات نزدیک exhibit

    • - exhaustivity
    • - exhautless
    • - exhibit
    • - exhibited
    • - exhibiter
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.