با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Exposition

ˌekspəˈzɪʃn ˌekspəˈzɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
شرح، بیان، تفسیر، عرضه، نمایشگاه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- This article consists of a clear exposition of Jung's ideas.
- این مقاله شرح روشنی از نظریات یونگ را دربردارد.
- the Paris art exposition of 1929
- نمایشگاه هنری سال 1929 در پاریس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد exposition

  1. noun written description
    Synonyms: account, analysis, annotation, article, comment, commentary, composition, construal, construction, critique, delineation, details, discourse, discussion, disquisition, dissertation, editorial, elucidation, enucleation, enunciation, essay, exegesis, explanation, explication, exposé, expounding, history, illustration, interpretation, monograph, paper, piece, position paper, presentation, report, review, statement, story, study, tale, text, theme, thesis, tract, tractate, treatise
  2. noun fair
    Synonyms: bazaar, circus, county fair, demonstration, display, exhibition, expo, marketplace, mart, pageant, presentation, production, show, showing

ارجاع به لغت exposition

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exposition» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/exposition

لغات نزدیک exposition

پیشنهاد بهبود معانی