امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Mart

mɑːrt mɑːt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
بازار، مرکز بازرگانی، مرکز حراج

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mart

  1. noun place, venue for selling goods
    Synonyms:
    bazaar bodega booth business chain store co-op corner store deli delicatessen department store dimestore drugstore emporium exchange fair general store grocery store mall mart outlet shop shopping mall showroom souk square stall stock exchange store supermarket trading post truck variety store warehouse

ارجاع به لغت mart

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mart» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mart

لغات نزدیک mart

پیشنهاد بهبود معانی