Mart

mɑːrt mɑːt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
بازار، مرکز بازرگانی، مرکز حراج

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mart

  1. noun place, venue for selling goods
    Synonyms: bazaar, bodega, booth, business, chain store, co-op, corner store, deli, delicatessen, department store, dimestore, drugstore, emporium, exchange, fair, general store, grocery store, mall, mart, outlet, shop, shopping mall, showroom, souk, square, stall, stock exchange, store, supermarket, trading post, truck, variety store, warehouse

ارجاع به لغت mart

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mart» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mart

لغات نزدیک mart

پیشنهاد بهبود معانی