فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Shoplifting

ˈʃɑːplɪftɪŋ ˈʃɒpˌlɪftɪŋ

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

دزدی از مغازه، دزدی از فروشگاه (برداشتن کالا از فروشگاه بدون پرداخت پول و با نیت دزدی)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

He was arrested for shoplifting.

او به جرم دزدی از فروشگاه دستگیر شد.

He tried to deny the shoplifting accusation.

او سعی کرد اتهام دزدی از مغازه را انکار کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shoplifting

  1. noun the act of stealing goods from a store while pretending to be a customer

ارجاع به لغت shoplifting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shoplifting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shoplifting

لغات نزدیک shoplifting

پیشنهاد بهبود معانی