دزدی از مغازه، دزدی از فروشگاه (برداشتن کالا از فروشگاه بدون پرداخت پول و با نیت دزدی)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was arrested for shoplifting.
او به جرم دزدی از فروشگاه دستگیر شد.
He tried to deny the shoplifting accusation.
او سعی کرد اتهام دزدی از مغازه را انکار کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «shoplifting» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shoplifting