گذشتهی ساده:
shoppedشکل سوم:
shoppedسومشخص مفرد:
shops(مغازهگردی برای) خرید
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
She enjoys shopping for new clothes.
او از خرید لباس نو لذت میبرد.
I love going shopping on weekends.
من عاشق به خرید رفتن در تعطیلات آخرهفته هستم.
خرید، کالای خریداریشده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Our shopping list is getting longer.
لیست خرید ما طولانیتر میشود.
He had so many bags of shopping.
کیسههای خرید زیادی داشت.
فهرست خرید، لیست خرید
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «shopping» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shopping