شکل جمع:
warehousesانبار
The company decided to lease a larger warehouse.
این شرکت تصمیم گرفت انبار بزرگتری را اجاره کند.
The warehouse manager implemented new security measures to prevent theft.
مدیر انبار اقدامات امنیتی جدیدی را برای جلوگیری از سرقت اجرا کرد.
انگلیسی بریتانیایی کالاسرا، فروشگاه بزرگ (که محصولات را با نرخ ارزان میفروشد)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We stocked up on snacks and drinks at the warehouse before our road trip.
قبل از سفر جادهای، تنقلات و نوشیدنیها را از فروشگاه بزرگ تهیه کردیم.
The warehouse was crowded with shoppers.
کالاسرا مملو از خریدار بود.
انبار کردن، در انبار قرار دادن، در انبار گذاشتن
We need to warehouse these goods.
باید این کالاها را انبار کنیم.
They hired a team of workers to warehouse the new products.
آنها تیمی از کارگران را استخدام کردند تا محصولات جدید را در انبار قرار دهند.
نگهداری کردن (شخص) (مثل انبار)
The prisoners were warehoused in cramped cells, with no access to natural light.
زندانیان در سلولهای تنگ و بدون دسترسی به نور طبیعی نگهداری میشدند.
The government was accused of warehousing refugees in overcrowded camps.
دولت متهم بود که پناهندگان را در کمپهای پر ازدحام نگهداری میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «warehouse» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/warehouse