فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Warehouse

ˈwerhaʊs ˈwerhaʊs ˈweəhaʊs ˈweəhaʊs

شکل جمع:

warehouses

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C2

انبار

The company decided to lease a larger warehouse.

این شرکت تصمیم گرفت انبار بزرگ‌تری را اجاره کند.

The warehouse manager implemented new security measures to prevent theft.

مدیر انبار اقدامات امنیتی جدیدی را برای جلوگیری از سرقت اجرا کرد.

noun countable

انگلیسی بریتانیایی کالاسرا، فروشگاه بزرگ (که محصولات را با نرخ ارزان می‌فروشد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

We stocked up on snacks and drinks at the warehouse before our road trip.

قبل از سفر جاده‌ای، تنقلات و نوشیدنی‌ها را از فروشگاه بزرگ تهیه کردیم.

The warehouse was crowded with shoppers.

کالاسرا مملو از خریدار بود.

verb - transitive

انبار کردن، در انبار قرار دادن، در انبار گذاشتن

We need to warehouse these goods.

باید این کالاها را انبار کنیم.

They hired a team of workers to warehouse the new products.

آن‌ها تیمی از کارگران را استخدام کردند تا محصولات جدید را در انبار قرار دهند.

verb - transitive

نگهداری کردن (شخص) (مثل انبار)

The prisoners were warehoused in cramped cells, with no access to natural light.

زندانیان در سلول‌های تنگ و بدون دسترسی به نور طبیعی نگهداری می‌شدند.

The government was accused of warehousing refugees in overcrowded camps.

دولت متهم بود که پناهندگان را در کمپ‌های پر ازدحام نگهداری می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد warehouse

  1. noun storage place
    Synonyms:
    store depository repository depot storehouse stockroom stockpile shed bin barn establishment distribution center stash house

ارجاع به لغت warehouse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «warehouse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/warehouse

لغات نزدیک warehouse

پیشنهاد بهبود معانی