با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Ware

wer weə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    wares
  • صفت تفضیلی:

    more ware
  • صفت عالی:

    most ware

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - transitive adjective adverb
    مطلع، آگاه، کالا، جنس، اجناس، متاع، کالای فروشی، پرهیز کردن از، حذر کردن
    • - The peddler arranged his wares on the sidewalk.
    • - دست‌فروش جنس‌های خود را در پیاده‌رو چید.
    • - The shop's colorful wares attracted me.
    • - کالاهای رنگارنگ مغازه مرا جلب کرد.
    • - ironware
    • - آهن‌آلات
    • - silverware
    • - ظروف و کارد و چنگال نقره
    • - household wares
    • - وسایل منزل
    • - software
    • - نرم‌افزار
    • - glassware
    • - ابزار شیشه‌ای
    • - tableware
    • - اسباب میز غذاخوری
    • - yellow ware with blue glaze
    • - ظروف سفال زرد با لعاب آبی
    • - A painter is under constant pressure to produce more wares.
    • - نقاش دائماً تحت فشار است که آثار بیشتری تولید کند.
    • - an insurance company's diverse wares
    • - خدمات گوناگون یک شرکت بیمه
    • - ware hounds!
    • - مواظب سگهای شکاری باشید!
    • - ware rabbit!
    • - (برای هشیار کردن سگ تازی) خرگوش!
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد ware

  1. noun A product or products bought and sold in commerce
    Synonyms: merchandise, commodity, good, line, product
  2. verb Spend extravagantly
    Synonyms: consume, squander, waste

ارجاع به لغت ware

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ware» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ware

لغات نزدیک ware

پیشنهاد بهبود معانی