شکل جمع:
productsمحصول، کالا، جنس، فرآورده، متاع
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
the country's main products
محصولات عمدهی کشور
to market new products
فراوردههای نوین را در بازار ارائه کردن
an artistic product made of gold and silver
یک اثر هنری ساخته شده از طلا و نقره
a product of several years of neglect
ثمرهی چندین سال غفلت
آرایش و پیرایش محصولات مو
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I bought a new hair product to help tame my frizzy curls.
من یک محصول جدید برای مو خریدم تا به نرم کردن موهای وز کمک کند.
The salon offers a wide range of hair care products for all hair types.
این سالن تعداد زیادی محصولات مراقبت از مو را برای انواع مو عرضه میکند.
ریاضی حاصلضرب
The math teacher asked us to calculate the product of 9 and 7.
معلم ریاضی از ما خواست که حاصلضرب ۹ و ۷ را محاسبه کنیم.
The product of five multiplied by three is fifteen.
حاصلضرب پنج در سه برابر با پانزده است.
شیمی فراورده، ماده، جنس، محصول (حاصل از تغییر شیمیایی)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی شیمی
She launched her own line of beauty products.
او خط تولید محصولات زیبایی خود را راهاندازی کرد.
The new cleaning product removes stains effortlessly.
فراوردهی جدید پاککننده، لکهها را بدون زحمت پاک میکند.
نتیجه، پیامد، ثمره
The end goal of this project is a successful product.
هدف نهایی این پروژه یک نتیجهی موفق است.
He’s a product of the public schools.
او نتیجهای از مدارس دولتی است.
اقتصاد محصول مالی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی اقتصاد
The bank offers a wide range of financial products to cater to different customer needs.
این بانک طیف گستردهای از محصولات مالی را برای پاسخگویی به نیازهای مختلف مشتریان ارائه میدهد.
The insurance company's flagship product is a comprehensive health coverage plan.
محصول مالی شاخص این شرکت بیمه، طرح جامع پوشش سلامت است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «product» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/product