شاخه نورسته، جوانه، ترکه، فرع، انشعاب، شعبه، مشتق
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I cut the offshoots from under the tree.
زیر شاخههای درخت را بریدم.
American culture is an offshoot of the European culture.
فرهنگ امریکا شاخهای از فرهنگ اروپایی است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «offshoot» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/offshoot