شکل جمع:
descendantsشکل نوشتاری دیگر این لغت: descendent
نسل، نواده، اولاد، تبار، زاده، زادگان (در جمع)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
We are the descendants of Mashallah Khan.
ما از تبار ماشاالله خان هستیم.
The young girl was the last surviving descendent of a warrior tribe.
دختر جوان آخرین نسل از قبیلهای جنگجو بود.
جانورشناسی (در حیوانات) راسته، نیا
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The wolf is a descendent of prehistoric canines.
گرگ از نیای سگهای ماقبل تاریخ است.
Fossils provide evidence of the extinct species' various descendents in the present day.
فسیلها شواهدی از راستهی مختلف گونههای منقرضشده در عصر حاضر ارائه میدهند.
مشتق، اشتقاق یافته، برگرفته، برآمده، زاده، برگرفته، برآمده، بهدستآمده
He used to say that computers are the descendants of the abacus.
او میگفت که کامپیوتر برگرفته از چرتکه است.
The music genre is a direct descendent of traditional folk tunes.
ژانر موسیقی زادهی مستقیم آهنگهای سنتی عامیانه است.
نزولی، کاهشی، روبهپایین
in a descending order
بهترتیب نزولی
The descendent branches of the ancient tree
شاخههای روبهپایین درخت کهنسال
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «descendant» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/descendant