آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۵ اسفند ۱۴۰۲

    Descendant

    dɪˈsendənt dɪˈsendənt

    شکل جمع:

    descendants

    توضیحات:

    شکل نوشتاری دیگر این لغت: descendent

    معنی descendant | جمله با descendant

    noun countable C2

    نسل، نواده، اولاد، تبار، زاده، زادگان (در جمع)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    We are the descendants of Mashallah Khan.

    ما از تبار ماشاالله خان هستیم.

    The young girl was the last surviving descendent of a warrior tribe.

    دختر جوان آخرین نسل از قبیله‌ای جنگجو بود.

    noun countable

    جانورشناسی (در حیوانات) راسته، نیا

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    The wolf is a descendent of prehistoric canines.

    گرگ از نیای سگ‌های ماقبل تاریخ است.

    Fossils provide evidence of the extinct species' various descendents in the present day.

    فسیل‌ها شواهدی از راسته‌ی مختلف گونه‌های منقرض‌شده در عصر حاضر ارائه می‌دهند.

    noun countable

    مشتق، اشتقاق یافته، برگرفته، برآمده، زاده، برگرفته، برآمده، به‌دست‌آمده

    He used to say that computers are the descendants of the abacus.

    او می‌گفت که کامپیوتر برگرفته از چرتکه است.

    The music genre is a direct descendent of traditional folk tunes.

    ژانر موسیقی زاده‌ی مستقیم آهنگ‌های سنتی عامیانه است.

    adjective

    نزولی، کاهشی، روبه‌پایین

    in a descending order

    به‌ترتیب نزولی

    The descendent branches of the ancient tree

    شاخه‌های روبه‌پایین درخت کهن‌سال

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد descendant

    1. noun person in line of ancestry
      Synonyms:
      child children offspring heir issue posterity progeny kin seed scion get brood product spin-off chip off old block progeniture offshoot
      Antonyms:
      predecessor ascendant

    سوال‌های رایج descendant

    شکل جمع descendant چی میشه؟

    شکل جمع descendant در زبان انگلیسی descendants است.

    ارجاع به لغت descendant

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «descendant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/descendant

    لغات نزدیک descendant

    • - descartes
    • - descend
    • - descendant
    • - descended
    • - descender
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.