Progeniture

prəˈdʒɛnɪtʃər prəʊˈdʒɛnɪtʃə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
دودمان، نسل، سلاله، زادگان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- He was proud of his progeniture's accomplishments.
- او به دستاوردهای نسل خود افتخار می‌کرد.
- the progeniture of the royal family
- دودمان خانواده‌ی سلطنتی
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت progeniture

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «progeniture» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/progeniture

لغات نزدیک progeniture

پیشنهاد بهبود معانی