آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Progeniture

prəˈdʒɛnɪtʃər prəʊˈdʒɛnɪtʃə

معنی progeniture | جمله با progeniture

noun countable

دودمان، نسل، سلاله، زادگان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

He was proud of his progeniture's accomplishments.

او به دستاوردهای نسل خود افتخار می‌کرد.

the progeniture of the royal family

دودمان خانواده‌ی سلطنتی

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت progeniture

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «progeniture» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/progeniture

لغات نزدیک progeniture

پیشنهاد بهبود معانی