آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Seed

    siːd siːd

    گذشته‌ی ساده:

    seeded

    شکل سوم:

    seeded

    سوم‌شخص مفرد:

    seeds

    وجه وصفی حال:

    seeding

    شکل جمع:

    seeds

    معنی seed | جمله با seed

    noun countable B2

    بذر، دانه، تخم

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    poppy seed

    دانه‌ی خشخاش

    watermelon seed

    تخم هندوانه

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    to scatter seeds

    تخم افشاندن، دانه پاشیدن

    to plant seeds

    تخم کاشتن

    Cucumber seed can be sown in May.

    تخم خیار را می‌توان در ماه مه کاشت.

    salted and roasted pumpkin seeds

    تخمه کدوی نمکزده و برشته

    This bill became the seed of reforms.

    این لایحه سرچشمه‌ی اصلاحات شد.

    ....you planted the seeds of love in me!

    ....بذر محبت به دلم کاشتی!

    to be in seed

    دانه آوردن، به تخم نشستن

    to seed a plot with barley

    در زمینی بذر جو افشاندن

    seeded raisins

    کشمش بی‌دانه

    seed crop

    محصول بذری

    noun countable

    دودمان، فرزند، سلاله، اولاد

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    the fruits of his seed

    تخم و ترکه‌ی او، فرزندان او

    verb - transitive verb - intransitive

    تخم ریختن، کاشتن

    We seed beets in the spring.

    در بهار دانه‌ی چغندر می‌کاریم.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد seed

    1. noun beginning, source
      Synonyms:
      start source core germ kernel nucleus egg grain semen sperm ovum embryo rudiment conception concerpt notion inkling image impression suspicion spark particle bud cell spore nut ovule ear corn berry
      Antonyms:
      end ending result effect
    1. noun children
      Synonyms:
      offspring progeny descendants issue heirs successors posterity scions spawn race brood progeniture
      Antonyms:
      parent ancestor

    Idioms

    go (or run) to seed

    1- (گیاه) تخم ریختن، دارای تخم رسیده شدن 2- رو به خرابی یا تباهی گذاشتن

    سوال‌های رایج seed

    گذشته‌ی ساده seed چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده seed در زبان انگلیسی seeded است.

    شکل سوم seed چی میشه؟

    شکل سوم seed در زبان انگلیسی seeded است.

    شکل جمع seed چی میشه؟

    شکل جمع seed در زبان انگلیسی seeds است.

    وجه وصفی حال seed چی میشه؟

    وجه وصفی حال seed در زبان انگلیسی seeding است.

    سوم‌شخص مفرد seed چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد seed در زبان انگلیسی seeds است.

    ارجاع به لغت seed

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «seed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/seed

    لغات نزدیک seed

    • - seebeck effect
    • - seecatch
    • - seed
    • - seed accelerator
    • - seed coat
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.