فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Ancestor

ˈænsestər ˈænsəstə / / -ses-

شکل جمع:

ancestors

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

countable

نیا، جد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

My ancestors were exiled from Lorestan to Tabriz.

اجداد من از لرستان به تبریز تبعید شدند.

The ancestors of Iranians were Zoroastrians.

نیاکان ایرانیان زرتشتی بودند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ancestor

  1. noun predecessor in family
    Synonyms:
    forefather forerunner precursor antecedent forebear progenitor ascendant founder foregoer primogenitor foremother antecessor
    Antonyms:
    descendant

ارجاع به لغت ancestor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ancestor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ancestor

لغات نزدیک ancestor

پیشنهاد بهبود معانی